مقالات هپیلی

در این وبلاگ، ما تلاش می کنیم تا اطلاعاتی درباره کودکان و اسباب بازی های آنها برای شما جمع آوری کنیم.

مقالات هپیلی

در این وبلاگ، ما تلاش می کنیم تا اطلاعاتی درباره کودکان و اسباب بازی های آنها برای شما جمع آوری کنیم.

فواید شادمانیشادمانی حس طبیعی است که در وجود انسان نهفته است. ما با نگاه کردن به صورت نوزاد تازه متولد شده احساس تندرستی و شادمانی می کنیم و همزمان با رشد کودکان این احساس شادمانی و سعادت به آنان کمک می کند تا به آینده روشن بیندیشند، با مشکلات مقابله کنند و به دیگران عشق بورزند.
این بازی ها به کودکان کمک می کنند تا بر خشم خود غلبه کنند، غمگین نباشند و تردید و دو دلی را کنار بگذارند و باعث شکوفایی حس همدردی در آنها می شود. بازی های شاد و تاثیر گذار فرصتی را برای کودکان ایجاد می کنند تا هنگام انجام هر کار مهم شادمانی و تفریح را نیز تجربه کنند و همواره لبخند بر لبان آن ها جاری خواهند ساخت و باعث می شود لذت و سپاسگذاری را بیشتر درک کنند.
بازی های خاصی در مراحل گوناگون رشد و تکامل کودک به کار گرفته می شوند. این بازی ها به ویژه هنگام عملکرد کودکان و رفع نیازهای مشترک آنان برای کسب شادی و نشاط بسیار مفیدند. برای مثال فرزند کم سن و سال ما که احساساتش به طور لحظه ای شکل می گیرد می تواند از این بازی ها بهره مند شوند. در حقیقت کودک در این سن در لحظه زندگی می کند و حالات درونی او ممکن است در یک لحظه به خشم تبدیل شود.
وقتی با این بی ثباتی در رفتار کودکان مواجه می شویم دو راه پیش رو داریم، از یک سو می توانیم رفتار و عملکردی شبیه به رفتار کودکمان داشته باشیم و از سوی دیگر می توانیم رفتار نامناسب اورا به سمت و سوی دیگر و رفتار دیگری که مناسب است هدایت کنیم.وقتی با توجه به توانایی کودک او را به سوی فعالیت دیگری راهنمایی می کنیم شاهد درخشش شادی و سرزندگی در چشمان او خواهیم بود همچنین با مهربانی کردن می توانیم حالاتی خوب و پر نشاط در وجود خود ایجاد کنیم.
بازی های مربوط به کودکان 2 تا 7 ساله برای هر دو طرف هم والدین و هم کودک ثمر بخش خواهند بود. با انجام این فعالیت ها ما و فرزندمان می توانیم در فضایی دوست داشتنی به آنچه نیاز داریم دست پیدا کنیم.در فاصله سنین 8 تا 12 سالگی در حالی که ما والدین همچنان برای حفظ حریم خاصی برای فرزندانمان می کوشیم باید توجه داشته باشیم که سایر کودکان بر روح روان آنها تاثیر دارند. بعضی از بازی های مناسب این سن به بچه ها کمک می کنند می توانند احساسات خود را به درستی درک کنند.
کودکان در سال های ابتدایی نوجوانی احساس خوش آیندی نسبت به خود دارند و خود را قدرتمند تر می پندارند اما گاهی در مورد احساساتشان دچار تردید می شوند و احساس بی ثباتی و عدم اطمینان وجودشان را فرا می گیرد به کمک این بازی ها آن ها می توانند بر مشکل خود غلبه کنند. بسیاری از این فعالیت ها به گونه ای طراحی شده اند که می تواند اعتماد به نفس و شناخت این کودکان را نسبت به خود افزایش دهند. در سن 16 سالگی و بالاتر همزمان با بزرگ شدن و رشد فکری و جسمی متوجه می شویم تنها چیزی که می توانیم به طور کامل تحت تسلط خود داشته باشیم نگرش و طرز برخورد در رفتارمان است.
بازی های بسیاری وجود دارند که به فرزندانتان در این سن و سال کمک می کنند تا بتوانند با نگرش ها و طرز فکر خود سازگار شوند. در این سن و سال، فرزندانمان شکوفایی گل ها را به ما خاطر نشان می کنند. همه آنان در مسیر زندگی خود ضعیف هستند و می توان با بازی نشاط آور با توجه به ظرفیت و توانایی کودک احساس شادمانی را در آنها پدید آورید و اجازه دهید تا فرزندانتان هم به شما آرامش ببخشند.وقتی به کودکان اجازه می دهیم تا زمینه راحتی و آرامش مارا فراهم سازند، در حقیقت به خود آنان کمک کرده ایم. ما باید شجاعت کافی داشته باشیم و این فرصت را در اختیار فرزندانمان قرار دهیم تا ما را یاری رسانند مطمعنا این امر ارزش خطر کردن را دارد.

بهترین زمان برای بازی کردن

ما برای اینکه بتوانیم تاثیرات مثبتی روی زندگی فرزندمان داشته باشیم، زمان کوتاهی در اختیار داریم. وقتی فرزندان هنوز کوچک اند از تک تک لحظاتتان به درستی استفاده کنید. برای شست و شوی لباس ها، ظرف ها وقت دیگری اختصاص دهید و به تربیت و بازی کودکتان بپردازید. بهترین زمان برای بازی وقتی است که حال و حوصله آن را دارید و در روز هایی که فرزندانتان پر از انرژی مثبت اند اما شما کم انرژی هستید نیز می توانید بازی های مناسبی را انجام دهید. بازی هایی را انتخاب کنید که با حال و هوا و حوصله ی شما ساز گاری داشته باشند. همچنین می توانید به طور منظم یرای این بازی ها برنامه ریزی کنید ودر زمان مشخص به این کار بپردازید. شما می توانید در هر سنی برای کودک خود با در نظر گرفتن شرایط محیطی بازی های مناسبی را در نظر بگیرید و در انجام این بازی ها آن ها را همراهی کنید.
به عنوان مثال فهرستی از بازی هایی که می توانید روی کاغذ انجام دهید تا در روزهای بارانی یا اوقاتی که امکان بیرون رفتن از منزل وجود ندارد به کمکتان بیاید یا می توانید با لگو ها حتی با کارت ها و چوب های بستنی ساختمان سازی کنید و لحظات مفرحی را برای فرزندانتان رقم بزنید.شما می توانید با استفاده ازچند لیوان و سکه هم فرزندتان را سرگرم کنید و بدون استفاده از اتفاقات خارق العاده برای او شعبده بازی کنید و یا با ساختن پازل ها و حل کردن معما فرزندتان را همراهی کنید.حتی امکان این وجود دارد تا با انجام بازی های محلی و خانوادگی مثل هپ، دوز و یا گل یا پوچ هم با کودکتان بازی کنید و لحظات شادی را کنار آنها سپری کنید. برای فرزندتان داستان های طنز بگوید، صدای خود را تغییر دهید و آنها هم وادار کنید همین کار را تکرار کنند و در جمع دوستانشان به موضوعات بیشتری بپردازند.شما می توانید با پخش یک آهنگ در جمع کودکان با رد و بدل کردن توپ بین آنها و قطع آهنگ هم کودکان را سرگرم کنید و این بازی را آنقدر ادامه دهید تا تنها یک نفر باقی بماند.
از این دسته بازی ها بسیارند و بسته به علاقه و شرایط می توان از آنها بهره گرفت و در نهایت سادگی فرزندان را شاد نمود. نشاط و شادابی کودکان، مستلزم برنامه ریزی و همراهی شما با فرزندانتان است. شما می توانید با آموزش های مناسب باعث شاداب شدن کودکتان شوید و حتی نیازی نیست برای سرگرم کردن آن ها هزینه کنید.

راه های برطرف کردن ترس کودکان

طبیعت زندگی اینگونه است که هیچ امنیتی وجود ندارد و فقط شاهد حوادث و ماجراجویی هستیم، به فرزندتان کمک کنید تا درباره ی ترسهایی که در لحظه تجربه می کنند کنار بیاید و با آنها مقابله کند.شما می توانید با اواز خواندن مسائلی را که کودک از آن هراس دارد را مطرح کنید و به جای ترس به او هیجان و نشاط را هدیه بدهید. تاکیدات مثبت را به کودکان خود آموزش بدهید که در تغییر شرایط روحی او می تواند موثر واقع شود حتی اگر شما این موضوع را باور هم نداشته باشید، باز هم تاثیر آنها را مشاهده خواهید کرد. جملاتی مثل من احساس خوشحالی می کنم، تو چقدر امروز زیبا شده ای، تو چفدر دختر یا پسر خوبی هستی و ... می توانند جملات تاثیر گذاری برای فرزندتان باشد.همه این موارد شاید در ابتدا بسیار ساده و سطحی به نظر بیایند و همین سادگی باعث شود که کمتر به آن پرداخته شود اما باید در نظر گرفت که در زندگی امروزی با تمام محدودیت های موجود ایجاد حس نشاط و شادی در کودکان در هر گروه سنی می تواند از مهم ترین مسائل ممکن باشد.
منبع: بازی های شاد و تاثیر گذار، نوشته بارباراشر، مترجم منیره نادری

تاثیر عروسک در زندگی اجتماعی کودکان
تمدن انسانی دستاورد های فروانی را برای زندگی اجتماعی وی به همراه آورده است که در تمامی شئون زندگی او قابل بررسی و مشاهده است. این دستاوردها در بعضی از جهات به مسائل و حوزه های حساس می پردازند مانند:حوزه های صنعت و هنر و اندیشه و ...  اما قسمتی از این دستاوردها نیز به مسائل حاشیه ای تمدنی اختصاص می یابند که با وجود حساسیت کمتر ولی از اهمیت والایی برخوردار هستند. اسباب بازی در معنای عام و عروسک در معنای خاص نیز از این قاعده مستثنی نیستند و از دستاوردهای فرهنگی-هنری بشر محاسبه می شوند که از دوران باستان تا به حال به دست انسان ساخته می شود. عروسک از دیر باز کارکردی تمثیلی داشته که برای سرگرمی در اختیار کودک قرار می گرفته است. عروسک دخترونه به شکل های گوناگونی عرضه شده، عروسک پولیشی و سایر عروسک ها به شکل های متفاوت، با انتقال پیام خوب خود در غالب برانگیختن احساس کودکان باعث شکل گیری تصویری از جهان پیرامون برای آنها می شده است.
چندگانگی تصور از جهان برای انسان
منطق دنیای کودکی بر روی احساس تجربی وی از محیط استوار است که در محدوده ای کوچک بنا بر نیازهای محدود و اولیه خویش بوده و وابستگی کمی نیز به آن دارد. دنیای کودک دنیای تفکر نیست بلکه دنیای تجربه است که تنها دلیل آن نیز در پی کسب لذت برای کودک خواهد بود در بیان کلی کودک نگاهی انعطاف پذیر را به محیط پیرامونی خویش داراست و بنا بر روحیه ی بی آلایش کودکی که سرشت واحد تمام آنان است ؛ دنیایی حساس و لطیف را برای خود رقم میزند. اما در طرف مقابل دنیای بزرگسالی قرار دارد که وی را ملزم میکند تا قدرت شناخت خویش را از محیط پیرامون فراتر برده و حتی محیط هایی را که نمی تواند تجربه کند را با حس تعقل درک نماید. بزرگسال که در واقع همان کودک است و تنها کودکی خویش را از یاد برده تحت تأثیر فرهنگی که در آن زندگی می کرده و با توجه به پایگاه خانواده ، مدرسه و جامعه شخصیت اجتماعی اش شکل گرفته و با آموزش هایی که هر روزه در جامعه بصورت آگاهانه و ناآگاهانه می بیند . با توجه به این نکته که این دو دنیا تا حدودی برای یکدیگر غیر قابل فهم هستند و اهمیت این مطلب که این دو دنیا بصورت موازی در کنار یکدیگر وجود دارند می بایست برای ارتباط متقابل میان بزرگسالان و کودکان یک جریان ایجاد شود که این دو دنیا را هم برای یکدیگر ملموس جلوه داده و هم پل ارتباطی ایشان با یکدیگر و با جهان بیرونی باشد.
اسباب بازی و سه تعریف باستانی ، کلاسیک و مدرن
با توجه به لزوم ایجاد یک پل ارتباطی بین بزرگسال و کودک که توسط آن بزرگسال بتواند هم کودک را بشناسد و هم دنیای خویش را به او معرفی کند ، ساخت و ارائه اسباب بازی به کودک یکی از موثرترین راه کارهایی است که با درگیر کردن احساسی کودک می تواند وی را به جستجو در مفاهیم دنیای بزرگسالان وادار کند. از سوی دیگر ( کودکان در بازهای خود استعداد خارق العاده شان را در زمینه ی تجرید و قدرت تخیل نیرومندشان را به نمایش می گذارند.) با کمک از قوه تخیل کودک می تواند پر و بال بیشتری را به تصور خویش از دنیای کودکی بدهد. با توجه به این که همواره ساخت اسباب بازی بر عهده ی بزرگسالان بوده است این مطلب مشهود است که شاکله ی ساخت آن از طرف بزرگسالان تعریف شده و بر اساس تعقل ایشان است که ملاک زیبایی شناسی خاصی به کودک ارائه می گردد. علاوه بر این تعاریف یکی دیگر از دلایل و البته فوایدی که ساخت اسباب بازی از طرف بزرگسالان برای کودکان دارد انتقال احساس محبت و توجهی است که بصورت معنوی با اهدا آن، بصورت متقابل در ذهن هر دو طرف شکل می گیرد . نوع ، نحوه و زیبایی شناسی ساخت اسباب بازی که با تأکید بیشتر بر عروسک است ، همواره یکسان نبوده و با گذشت زمان تغییرات جزئی و کلی بسیاری را منجر شده است. در دوران باستان عروسک از وسایل طبیعی چون چوب ، سنگ و منسوجات ساخته می شده که با توجه به موقعیت فرهنگی دوران باستان و در جهت جامعه پذیری برای کودکان دختر، بیشتر به ایشان اختصاص داشته است. اما اگر با سختگیری کمتر مجسمه های حیوانات را هم به عروسک های چوبی و سنگی سربازان و نظامیان اضافه کنیم براحتی می توان نوع انتقال مفاهیم را از خلال ساخت این عروسک ها به کودکان دختر و پسر درک نماییم. درواقع دو گونه ی عروسک سازی که برای کودک دختر یا پسر تدارک دیده شده بوده، نوع خاصی از آموزش بصری را به وی منتقل می کرده است. با ساخت عروسک هایی که به شکل نوزاد ساخته شده و با ساخت ملزومات یک زندگی کوچک مانند: اجاق ، تنور ، خانه ، سفره ، ظرف غذا و... الگویی فرهنگی به کودک دختر منتقل می شود که از او همچون نماد زنانگی رایج انتظار رفت و روب ، خانه داری ، تولید مثل و نگهداری از شوهر و فرزندان را انتظار می رود و در سوی مقابل با ساخت عروسک هایی به شکل جنگجو و فرمانروا کودک پسر در معرض الگوی مرد سالاری قرار می گیرد که تنها او را بعنوان نماد و صاحب قدرت راهی میدان جنگ می کند و در جامعه به عنوان مشخصه اصلی و نان آور شناخته می شود. عروسک های ساخته شده در این دوران با شکلی بسیار ساده و غیر پیچیده ذهن کودک را نشانه گرفته و با درگیر کردن تخیل وی شخصیت اجتماعی و فردی را برای او شکل می دهد. اگر به ناگاه کودک دختر و پسر متقابلاً به سوی عروسک جنس دیگر پیش برود، اجتماع (خانواده، مدرسه، گروه همسالان) بنا بر سرسختی وی در سماجت استفاده از عروسک جنس مخالف، با انگ زدن ("اوا خواهر" برای پسر و "خیره سر یا قلدر" برای دختر) و یا تنبیه اجتماعی سعی بر مجازات و برگرداندن وی به الگوی تربیتی خویش دارد. اما عروسک های کلاسیک را می توان با در نظر گرفتن اندک تفاوتی که با عروسک های باستانی دارند تنها در اضافه شدن سیاق تجملی به آن ها معرفی کرد، بدین صورت که با افزایش مهارت انسان در ساخت وسایل وابزار ، ساخت عروسک ها نیز با ظرافت بیشتری پیگیری شد و علاوه بر این گونه ای از تجمل گرایی با تأکید بر خصوصیات مردانه و یا زنانه بنا بر فرهنگی که عروسک ها در آن ساخته می شد وارد تصویر عروسک گردیده و به چشم کودکان نیز با ذرق و برق بیشتری خود نمایی نمودند. اما با ورود به قرن 20 و با توجه به تغییر همه جانبه ای که در وجوهات سبک زندگی و شغلی انسان حادث شد بصورت اتوماتیک وار عرصه ساخت عروسک بصورت حرفه ای تر پیگیری شد و بیشتر از پیش در اختیار انتقال اندیشه بزرگسال به کودک در آمد با ورود صنعت به عرصه ساخت اسباب بازی سنتی و صنعتی شدن آن از طرفی به یکباره میزان تولیدات اسباب بازی ها به شدت اوج گرفت و از سوی دیگر به دلیل این خصوصیت صنعت که با هم شکل سازی عروسک ها در مقیاس تولید بالا، در واقع کودکان بسیاری را در جریان یک الگوی فرهنگی و زیبایی شناسی واحد قرار میداد، برای مثال : شاید معروفترین شکل عروسک صنعتی که در مقیاس جهانی عرضه گردید، عروسک های باربی باشد. عروسک باربی با توجه به حوزه وسیع توزیعی که در جهان داشت به تمامی کودکانی که در فرهنگ های مختلف مخاطب آن قرار می گرفتند شکل خاص و معینی از شکل زیبایی و درک زیبایی شناسانه را به همراه می آورد. تصور اینکه یک کودک چینی با پوستی زرد و چشمانی کشیده یا کودکی سیاه پوست با لبانی برآمده، کودکی چاق و یا کودکی که تحت آموزش سرسختانه دینی قرار دارد چه واکنشی را به یک عروسک باربی که با مویی بلوند، دامنی کوتاه و قدی کشیده و تناسب اندامی که خاصه فرهنگ اروپا-آمریکایی است نشان میدهد، را میتوان از روی عملکرد او در بزرگسالی جستجو کرد. کودکی که در دوران خردسالی خویش تحت الگوی دیکته شده اخلاقی و زیبایی شناختی عروسک های صنعتی اندیشه اش شکل گرفته است در بزرگسالی نیز این الگو بصورت نا آگاهانه و بدون توجه وی به خصوصیات فرهنگ خودی، درک تصویری و معنوی وی را از دنیای بیرون شکل میدهد که یا زیبایی را بصورت اشکالی میبیند که به آن نماد عروسکی نزدیک باشد و یا سعی می کند خود را تحت تأثیر آن زیبایی شناسی ، زیبا جلوه دهد. به روشنی مشخص است که ذهن صنعتی عروسک سازی مدرن به دلیل الگو پذیری که بواسطه تأثیر عروسک های خود بر روی کودکان می گذارد بسیار اهمیت داشته و می تواند عاملی باشد که از سوی قدرت رسانه ای حمایت شده تا صنعت های موازی همچون صنعت تولد منسوجات و لوازم آرایش در تمامی فرهنگ ها با توجه به الگویی که در ذهن جمعی افراد شکل گرفته موفق به فروش بیشتر باشد. تأثیری که این عروسک های کوچک بر روی کودکی انسان می گذارد با توجه به تجربه های پیرامونی ما که کم هم نیستند به یک کشمکش فرهنگی ناخواسته میان ذهن کودک و جامعه خود منجر می شود، به این ترتیب که آموزش ها و مفاهیمی که وی در جامعه میبیند با عروسک هایی که به شکل ابزار سرگرمی، تخیل و تعقل وی را می آزماید، همخوانی نداشته و وی را در یک تعلیق فرهنگی نگاه می دارد. صنعت سرمایه داری با یکسان سازی سلایق و علایق انسان ، صرفاً وی را به یک مصرف کننده بی اراده بدل می کند. به همین دلیل مخاطب به مصرف کننده تبدیل شده و ابداع ، نوآوری و خلاقیت جای خود را به آرمان های تکراری و یکنواخت می دهد و در چنین قلمرویی آدمی خود را به آسانی در برابر ایدئولوژی آفرییندگان هنر صنعتی رها می کند. محصولات صنعت فرهنگی ، ذهن را در اختیار می گیرند و عنصر رهایی بخش هنر یعنی خیالپردازی را محدود می نمایند. عروسک صنعتی نیز بصورت پنهان بر روی سلیقه کودک تأثیر گذاشته و از وی نمونه ای فرهنگی می سازد.
فلسفه ی عروسک
آنچنان که اشاره شد، عروسک ها پلی ارتباطی میان دنیای بزرگسالی و کودکی هستند که از یکسو می توانند محبت زا باشند و از سوی دیگر کودک را تحت جامعه پذیری اجتماع در آورند. عروسک ها با کارکردی که برای انتقال معنا از دنیای بزرگسال به دنیای کودک ایفا می کنند بصورت یک مثال در می آیند که با ارائه یک نماد (جسم عروسک) کودک را به درک نشانه (معنا و مفهوم عروسک) سوق می دهد. در ایراد خصوصیات دنیای کودک گفته شد که وی ، درکی مقطعی و بر پایه ی تجربه را از موقیت بیرونی دارد و در کل هر آنچه که احساس می کند را واقعیت میپندارد. عروسک با توجه به این که نمونه ای کوچک شده از یک انسان است در واقع کودک را با یک انسان مواجه می کند که می تواند حامل سبک پوشش ، سیاق آراستگی و ... باشد که در قالب سرگرمی و گذران اوقات او را به کسب تجربه از واقعیت بیرونی کشانده و دنیای بیرون را برای دنیای کودکانه توضیح دهد... ارزش اسباب بازی در فرهنگ اسباب بازی به عنوان نوعی سرگرمی مختص کودکان است که با در نظر گرفتن نظام تربیتی و آموزشی برای تشویق و یا هدیه به مناسبت ها و ... در اختیار کودک قرار می گیرد. هدیه دادن برای نشان دادن اهمیت معنوی افراد به یکدیگر است به نظر می رسد که منطق بزرگسالی راه درست انتقال توجه خویش به دنیای کودکان را پیدا کرده است، که هم می تواند باعث به کار گیری قوه تخیل و ابداع و خلاقیت وی شود و هم در زمره آموزش های اجتماعی به کودک قرار گیرد. بدیهی است که این مولفه هم می تواند بصورت مثبت و هم بصورت منفی بر کودک تأثیر بگذارد. عروسک نیز با التزام به این بار فرهنگی در خدمت فرهنگ در می آید تا بتواند روایتی از بیان احساسات انسان باشد استفاده های دینی و هنری از عروسک ها نیز شاخه ای دیگر از ارزش فرهنگی آن است که بیشتر در استفاده از عروسک گردانی های مذهبی و یا نمایش نامه های عروسکی جلوه گر می شود. عروسک با احتساب شکل انسان گونه اش نمادی از انسان است که برای انتقال معنای خود در صورت های گوناگون چهره نمایانده و تأثیر خویش را می گذارد. نتیجه گیری عروسک به عنوان نمادی فرهنگی؛ کارکردی آموزشی ، تفریحی و ارزشی دارد که با توجه به هر فرهنگی می تواند متفاوت باشد. آنچکه عروسک را بعنوان دستاوردی از تمدن انسانی با اهمیت جلوه میدهد تأثیری است که بر پایه ی رابطه ی جهان بیرونی کودک و بزرگسال بر هم می گذارد. عروسک و در کل صنعت اسباب بازی ساخته ای از دنیای بزرگسال است که بنا بر پایگاه اندیشه ای انسان بزرگسال بصورت مستقیم و غیر مستقیم بر روی بینش کودک موثر بوده و آراء وی را تثبیت یا تغییر می دهد. علاوه بر این، کودکان با عروسک های خود همزادپنداری می کنند و خلاء های خود را با آنها پر می کنند و سعی می کنند مشکلات شخصیتی خود را با انها به حداقل برسانند. با آنها در دو دل می کنند گاها سر آنها داد می زنند و آنها را تنبیه می کنند و به طور کلی با عروسک های خود زندگی می کنند. عروسک ها بهترین دوست کودکان و همدم تنهایی آنهاست پس نباید انتخاب آن را کم شمرد و آن را کم اهمیت تلقی کرد. عروسک پل ارتباطی بین دنیای بزرگسالی و کودکی است و نبود این پل کودکان را از رسیدن به دنیای خیال و زندگی کودکانه دور می کند.
منابع:
۱. مقالات شارل بودلر/بودلر،شارل/صافاریان،روبرت/حرفه نویسنده/چاپ اول 1386
۲. دیالکتیک روشنگری/آدورنو،تئودور
۳. اسطوره عروسک ها/پلازی،ژیل/فصل نامه علم وفرهنگ/انتشارات دانشگاه آکسفورد/اکتبر 2007

پلیس حیوانات جنگل
اردکها هر وقت دلشون می خواست می پریدند توی آب برکه ،و آب رو کثیف و گل آلود می کردند و به حق بقیه ی حیوونا که می خواستن آب بخورن اهمیت نمی دادن. زرافه ی مغرور که به خاطر قد بلندش می تونست برگهای بالای درختارو بخوره ،بارها و بارها خونه ی پرنده هایی که روی شاخه های درختا بودند رو خراب می کرد و فرار می کرد . روباه پیر، با کلک زدن چندین بار سر حیوونای بیچاره کلاه گذاشته بود و غذاهاشونو خورده بود. میمون بازیگوش هم هر وقت می رفت بالای درخت موز ،چند تا موز می خورد و پوستشونو توی راه پرت می کرد و با همین کارش باعث می شد بعضی از حیوونا در حال دویدن زمین بخورن. خلاصه مدتی بود که جنگل سبز شلوغ شده بود و بی انضباطی همه جا رو پر کرده بود.تقریبا همه ی حیوونای جنگل از این وضعیت خسته شده بودند. اینجوری جنگل دیگه جای زندگی نبود. حیوونا فهمیده بودن که باید برای بازگشتن آسایش و آرامش به جنگل یه تصمیمی بگیرن . اونا با هم تصمیم گرفتن برای جنگل یه کلانتری بسازن. اما کلانتری بدون پلیس نمی شه، حالا چه کسی باید پلیس جنگل بشه ؟ چاره ی کار قرعه کشی بود. ده تا از حیوونا داوطلب شدن تا پلیس جنگل باشن قرعه کشی شروع شد و بعد از دوساعت نتایج اون اعلام شد:
مارخالخالی، یوزپلنگ تیزپا، کلاغ راستگو اشکال این قرعه کشی این بود که به جای یه نفر، سه نفر انتخاب شده بودند چون هر سه نفرشون به اندازه ی مساوی رأی آورده بودند.از طرفی، هر سه نفرشون برای پلیس بودن مناسب بودن. اما حیونا اصرار داشتن بین این سه نفر یکی رو انتخاب کنن.می خواستن دوباره برای قرعه کشی آماده بشن که یه دفعه صدای جیغ خرگوشه حواس همه رو پرت کرد.آخه یه حیوون بدجنس که نقاب به صورتش زده بود تا کسی اونو نشناسه ،کیف پول خرگوشه رو برداشت و پا به فرار گذاشت .خرگوشه داد می زد :آی دزد، دزد. کمکم کنید، دزد همه ی پولامو برد، بدبخت شدم. یوزپلنگ با شنیدن صدای خرگوشه، انداخت دنبال دزده تا بالاخره کنار برکه اونو دستگیر کرد .مار خالخالی خیلی سریع رسید و مثل یه طناب محکم اون حیوون بدجنس رو به درخت بست و جلوی فرار کردنشو گرفت. کلاغه خبر دستگیر شدن دزد رو به حیونای جنگل رسوند و همه ی حیوونارو برد کنار برکه.
نقاب رو که از چهره ی اون برداشتند دیدن کسی نیست جز سنجاب قهوه ای، که دوست صمیمی خرگوشه است. قضیه این بود که سنجاب قهوه ای و خرگوشه نقشه کشیده بودن تا به حیونای جنگل نشون بدن که این سه نفر می تونن با همدیگه یک کارگاه پلیسی تشکیل بدن و هر سه نفرشون پلیسای جنگل باشن. همه از این فکر خوب خوششون اومد و کلانتری جنگل رو به سه پلیس تازه کار تحویل دادند.
بزغاله خجالتی
توی یه گله بز، یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود. وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یه گوشه می ایستاد و نگاه می کرد وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند.اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره. بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد. این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد.
چوپون مهربون گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کنه. اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و بازم همونجوری خجالتی رفتار می کرد. یه روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا بره، بزغاله خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یه کم پاش درد گرفت .به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برسونه .اون توی خونه جا موند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا موندم صبر کنید تا منم برسم. وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خونه مونده. اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بمونه چوپون گله در طول راه متوجه شد که بزغاله خجالتی با اونا نیومده، به خاطر همین سگ گله رو فرستاد تا به خونه برگرده و اونو با خودش بیاره .اما اول درگوش سگ یه چیزایی گفت و بعد اونو راهی خونه کرد.
سگ گله به خونه برگشت و یه گوشه گرفت خوابید. بزغاله خجالتی دل تو دلش نبود باخودش فکر می کرد مگه سگ گله به خاطر اون برنگشته، پس حالا چرا گرفته خوابیده. دلش می خواست با اون حرف بزنه اما خجالت می کشید. یه کم دور و بر اون راه رفت و منتظر موند، اما سگ اهمیتی نمی داد .بلاخره صبرش سر اومد و رفت جلو و به سگ گفت ببخشید من امروز جا موندم می شه منو ببرید به گله برسونید؟ سگ خندید و گفت البته که می شه. اما من تند تند می رم می تونی بهم برسی؟چوپون مهربون چشم به جاده دوخته بود و منتظر اونا بود که یک دفعه دید بزغاله خجالتی داره می دوه و میاد و سگ گله هم با کمی فاصله پشت سرش می یاد مثل اینکه با هم دوست شده بودن. اونا باهم حرف می زدن و می خندیدن، چوپون گله لبخندی زد و گفت امیدوارم بزغاله خجالتی همین طوری ادامه بده تا یه بزغاله شاد و شنگول بشه...
خرگوش مهربان و سوپ هویج
قصه ای درباره مهربانی و نتیجه مهربان بودن:
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، خرگوش مهربانی بود که در روستای سرسبز و خوش آب و هوایی زندگی می‌کرد. یک روز صبح آقای خرگوش تصمیم گرفت که به مزرعه برود و برای ناهارش چند هویج بچیند و با آن یک سوپ خوشمزه بپزد. خرگوش مهربان چهار هویج را از زمین کند و به طرف خانه به راه افتاد او در مسیر برگشتن به خانه آقای موش را دید، آقای موش به خرگوش مهربان سلام کرد و گفت :
(( خرگوش مهربان ، بچه‌هایم گرسنه هستند. ممکن است یکی از هویج‌هایت را به من بدهی؟ ))
خرگوش هم یک هویج خوش رنگ را به آقای موش داد. موش از او تشکر کرد. سه هویج دیگر برای خرگوش مهربان باقی مانده بود.
سپس خرگوش به خانم خوک رسید. خانم خوک به خرگوش مهربان سلام کرد و گفت :
(( خرگوش مهربان، داشتم به بازار می‌رفتم تا برای بچه‌هایم هویج بخرم، خیلی خسته شده‌ام و هنوز هم به بازار نرسیده‌ام. ممکن است یکی از هویج‌هایت را به من بدهی ؟ ))
خرگوش یکی دیگر از هویج‌هایش را به خانم خوک داد. حالا دو هویج دیگر برای او باقی مانده بود. اینبار خرگوش مهربان، اردک عینکی را دید. اردک به او سلام کرد و گفت:
(( خرگوش مهربان، آیا تو می‌دانی که هویج برای بینایی چشم مفید است؟ آیا یکی از هویج‌هایت را به من می دهی؟ ))
خرگوش هم با خوشرویی یکی دیگر از هویج‌ها را به اردک عینکی داد و به راه افتاد. حالا آقای خرگوش فقط یک هویج در دست داشت.
او از جلو خانه‌ی مرغی خانم عبور کرد. مرغی خانم او را صدا کرد و پس از سلام گفت:
(( خرگوش مهربان، زمستان در راه است. چند روز دیگر جوجه‌هایم به دنیا می‌آیند و من هنوز هیچ لباسی برایشان آماده نکرده ام . ممکن است این هویج را به من بدهی، اگر روی تخم هایم بنشینم حتما جوجه های بیشتری به دنیا خواهم آود؟ ))
خرگوش مهربان هم یک هویج باقی مانده را به مرغی خانم داد و به سمت خانه به راه افتاد.
آقای خرگوش خسته و گرسنه به خانه رسید . هیچ هویجی برای او باقی نمانده بود. او با خود فکر می‌کرد که برای ناهار چه غذایی بپزد، که ناگهان زنگ در خانه به صدا درآمد.
خرگوش مهربان پرسید : (( چه کسی پشت در است ؟ ))
صدایی شنید، (( سلام، ما هستیم، آقای موش، خانم خوک، اردک عینکی، مرغی خانم ))
خرگوش مهربان در را باز کرد. با تعجب به دوستانش نگاه کرد. آنها گفتند:
>(( امروز تو هویج‌هایت را به ما دادی. ما هم با هویج تو غذا پختیم و برایت آورده ایم” ))
خرگوش که خیلی خوشحال شده بود، دوستانش را به داخل خانه دعوت کرد و پرسید:
(( چه غذایی پخته اید ؟ ))
همه با هم گفتند : (( سوپ هویج ))
سپس همه با هم دور میز نشستند و سوپ هویج خوردند...
قصه برای کودکان پیش دبستانی ( قصه ی سنگ کوچولو )
یک سنگ کوچولو وسط کوچه ای افتاده بود هرکسی از کوچه رد می شد، لگدی به سنگ می زد و پرتش می کرد یک گوشه ی دیگر. سنگ کوچولو خیلی ناراحت بود تمام بدنش درد می کرد هر روز از گوشه ای به گوشه ای می افتاد و تکه هایی از بدنش کنده می شد. سنگ کوچولو اصلاً حوصله نداشت دلش می خواست از سر راه مردم کنار برود و در گوشه ای پنهان شود تا کسی او را نبیند و به او لگد نزند.
یک روز مردی با یک وانت پر از هندوانه از راه رسید وانت را کنار کوچه گذاشت و توی بلندگوی دستیش داد زد:
« هندونه ی سرخ و شیرین دارم هندونه به شرط چاقو ببین و ببر.»
مردم هم آمدند و هندوانه ها را خریدند و بردند. مرد تمام هندوانه ها را فروخت فقط یک هندوانه کوچک برای خودش باقی ماند.مرد نگاهی به روی زمین و زیر پایش انداخت چشمش به سنگ کوچولو افتاد آن را برداشت و طوری کنار هندوانه گذاشت که موقع حرکت،هندوانه حرکت نکند و قل نخورد بعد هم با ماشین به سوی رودخانه ای خارج از شهر رفت. کنار رودخانه ایستاد، سنگ کوچولو را برداشت و داخل آب رودخانه انداخت. بعد هم هندوانه را پاره کرد و کنار رودخانه نشست و آن را خورد و سوار وانت شد و حرکت کرد و رفت. سنگ کوچولوی قصه ی ما توی رودخانه بود و از این که دیگر توی آن کوچه ی شلوغ نیست و کسی لگدش نمی زند، خوشحال بود و خدا را شکر می کرد.
روزها گذشت تابستان رفت و پاییز و بعد هم زمستان آمدند و رفتند. سنگ کوچولو همان جا کف رودخانه افتاده بود.گاهی جریان آب او را کمی جا به جا می کرد و این جابه جایی تن کوچک او را به حرکت وامی داشت او روی سنگ های دیگر می غلتید و ناهمواری های روی بدنش از بین می رفتند او کم کم به یک سنگ صاف و صیقلی تبدیل شد. یک روز چند تا پسر بچه همراه معلمشان به کنار رودخانه آمدند تا سنگها را ببینند آنها می خواستند بدانند چرا سنگ های کف رودخانه صاف هستند یکی از آنها سنگ کوچولوی قصه ی ما را دید آن را برداشت و به خانه برد.
آن را رنگ زد و برایش صورت و مو و لباس کشید.سنگ کوچولو به شکل یک آدمک بامزه در آمد. پسرک سنگ را که حالا شکل تازه ای پیدا کرده بود به مادرش نشان داد. مادر از آن خوشش آمد. یک تکه روبان قرمز به سنگ کوچولو بست و آن را به دیوار اتاق خواب پسرک آویزان کرد.حالا سنگ کوچولوی قصه ی ما روی دیوار اتاق پسرک آویزان است و دیگر نگران لگد خوردن و پرتاب شدن به میان کوچه نیست. پسری هم که او را به شکل عروسک درآورده، هر روز نگاهش می کند و او را خیلی دوست دارد راستی بچه ها، شما هم می توانید با سنگ های صاف و صیقلی کاردستی درست کنید؟
منابع :
arga-mag.com
tebyan.net
shidshad.com

بازی کودکان از گذشته تا امروز

بازی کودکان از گذشته تا امروز

بازی ها ازگذشته تا به امروز دچار تغییر و تحولات اساسی شده اند این تغییرات هم در نوع و ساختار بازی ها بوده، هم در نگرش و فلسفه بازی ها وجود داشته است. بازی کودکانه هم دچار تغییر و تحولات اساسی گردیده است به گونه ای که اصلا با گذشته شاید قابل مقایسه نباشد خلق بازی نقش آفرینی، بازی پازل، بازی های فکری و اسباب بازی مینیاتوری و ... از جمله بازی هایی هستند که امروزه با شکلی جدید عرضه می شوند و کودکان می توانند به عنوان یک وسیله خوب برای سرگرمی از آنها استفاده کنند. اسباب بازی هایی که در گذشته بسیار ساده تولید می شد و تقریبا آنقدر محدود بود که در خانه هر کسی یافت می شد اما امروزه تنوع بسیار زیادی که در صنعت اسباب بازی وجود دارد دست کودکان و خانواده ها را برای هر نوع انتخابی باز گذاشته است. در گذشته شکل و نوع بازی ها به طور کلی فرق داشت. دنیایی پر از تحرک و جنب و جوش که هر کودکی از این دنیا سهمی داشت و به شکلی انرژی خود را تخلیه می کرد. بازی کودکانه واقعا رنگ و بوی کودکی داشت و حسی سیری ناپذیر را پدید می آورد. از آنجایی که کودکان به دنبال نشان دادن قدرت وسرعت خود در انجام بازی ها هستند و دوست دارند توانائی های خود را به هر طریق ممکن بروز دهند با روحیه خلاقانه ی خود بسترمناسبی در کوچه و خیابان پیش رو داشتند. آنها به راحتی به انجام انواع بازی های فیزیکی مثل فوتبال، 7سنگ، الک دولک و ...می پرداختنند و هنگام بازگشت به منزل از فرط خستگی به راحتی استراحت می کردند. انها در بازی های گروهی یاد می گرفتند تا روحیه همفکری و مشارکت را در خود تقویت کنند و راحت تصمیم گیری داشته باشند. با اینکه امکانات خیلی محدودتر از این روزها بود اما شور و هیجان در بطن کودکان موج می زد و آنها را به سمت رویا هایشان سوق می داد و در نهایت خود ساخته بار می آمدند. اما امروزه شکل بازی و سرگرمی کودکان به طور کامل تغییر کرده ، خانواده ها به خاطر شرایط حاکم و زندگی آپارتمانی کودکان خود را محدودتر کرده اند و شاهد این هستیم که کودکان دچار انزوا و گوشه گیری و اغلب پرخواشگر شده اند این مهم را می توان ناشی از عدم تخلیه انرژی کودکان دانست، بچه ها یک دنیا خیال و رویا درسر دارند و پراز انرژی و شوق برای رسیدن به رویاهایشان هستند اما هرگز مثل گذشته نمی توانند جنب جوش های لازم را داشته باشند و در نتیجه کلافه و سردرگم می شوند
بازی های گروهی و پرهیجان گذشته جای خود به کنسول های بازی و گوشی های تلفن همراه داده اند همین باعث شده تا فرزندانمان آنطور که باید از بازی ها لذت نبرند و زود خسته شوند و سلامتی شان هم به خطر بیوفتد. البته پیشرفت تکنولوژی و بازی های کامپیوتری محاسن خود را هم دارد و بر رشد ذهنی کودکان تا ثیر مستقیم می گذارد و باعث می شود که اطلاعات و دانش کودکان هم بالاتر برود اما این نوع بازی ها نه جای بازی های گروهی و فیزیکی را می گیرند نه اینکه می توانند در کنار آموزش های لازم آن طور که باید کودک را سرگرم کنند چه باید کرد؟
در شرایطی که هم کودک نیاز به بازی و سرگرمی دارد هم این بستر برای آنها به خوبی فراهم نیست و کمی محدودتر از قبل در قفس آپارتمان مجبورند که جنب و جوش خود را نادیده بگیرند براستی راه حل مناسب چیست ؟
اسباب بازی راه حلی مناسب
در گذشته هم کودکان، اسباب بازی داشتند اسباب بازی هایی که در نهایت سادگی ساخته و تولیدمی شدند اما تولید اسباب بازی در این دوره بسیار متنوع تر و گسترده تر صورت می گیرد و شرکت های مختلف اسباب بازی سعی بر این دارند تا نیازهای کودکان در تمام رده های سنی را مرتفع کنند و در هر زمینه ای اسباب بازی مناسب را عرضه نمایند . شاید بتوان جواب این سوال را اینجا داد که راه حل مناسب برای بازی کودکان امروزی می تواند اسباب بازی با روحیه و شرایط سنی کودک باشد.
اسباب بازی های آموزشی ،سرهم کردنی ، و ... می توانند علاوه بر سر گرم کردن کودکان و تحریک حس خلاقیت در آنها به کودکان ما آموزش های لازم را داده و آنها را به سمت رشد و شکوفایی رهمنون سازد.
امروزه در کنار پیشرفت تکنولوژی با وجود انواع کنسول های بازی و گوشی های هوشمند ، اسباب بازی می تواند مکمل مناسبی برای پر کردن خلاء تحرک و اندیشه برای کودکان باشد. اسباب بازی هایی که با بررسی نیاز کودکان ساخته شده و آنها را با بازی ها ی گروهی و فکری بیشتر آشنا می کند و روحیه هم فکری را در کودک تقویت می نماید و ارتباط آنها با محیط بیرون را برقرار می کند و همچنین به کنجکاوی کودکان پاسخ می دهد. بهتر است والدین در انتخاب اسباب بازی ها دقت داشته باشند و اسباب بازی ها را مطابق با سلیقه و رده ی سنی کودکان انتخاب کنند زیرا این مسئله در تشکیل تمایلات عاطفی و روانی کودک نقش بسزایی خواهد داشت.
اسباب بازی علاوه بر داشتن کیفیت مناسب باید پرسش های زیادی را در ذهن کودک ایجاد کند که کودک هر بار برای بازی کردن به آن تمایل نشان دهد و از بازی کردن خسته نشود.
اسباب بازی کودکان را وارد یک دنیای جدید می کند که همراه با خیال پردازی برای او است. او سعی می کند در این دنیا شبیه رویاهایش باشد و برای رسیدن به این مهم برای خود الگوهایی را در نظر می گیرد به عنوان مثال او دوست دارد مثل پدرش باشد یا شبیه شخصیت های کارتنی یا حتی شبیه یکی از اقوام که انتخاب اسباب بازی مناسب و با کیفیت می تواند مقدمه ای برای رسیدن به این رویاها دانست و در شکل گیری شخصیت و رفتار کودک نقش مهمی را ایفا نمود.
در نهایت اینکه اسباب بازی ابزاری برای رشد و شکوفایی ذهنی کودک است باید به گونه ای انتخاب شود که پاسخ گوی نیازهای کودک باشد و کودک از وسائل بازی اش لذت ببرد و با ایجاد تعادل در بین اسباب بازی هایش اورا به سمتی که کودک به آن علاقه نشان می دهد هدایت کرد. کودکان با وجود زندگی آپارتمانی به ناچار محدود شده اند و این محدودیت های موجود بر تک تک رفتار آنها تاثییر گذاشته است بهتر است به آنها آزادی عمل بدهیم و به کودکانمان یاد بدهیم که در این محیط هم می توان تحرک داشت و می توان به خوبی سرگرم شد.

نویسنده: امید رضایی

آشنایی با اسباب بازی های کنترلی

آشنایی با اسباب بازی های کنترلی
اسباب بازی های کنترلی مثل ماشین کنترلی، قایق کنترلی و هلیکوپتر کنترلی امروزه در شکل و تنوع بسیار بالا برای هر سلیقه تولید و عرضه می شود که هر کدام قابلیت خاصی دارند و برندهایی مانند: MZ، Revell، Double Eagle و برندهاسعی کرده اند که محصولات بسیار با کیفیتی را روانه بازار کنند تا دست مشتری برای خرید باز باشد. بسیار حائز اهمیت است که از اسباب بازی با کیفیت بالا استفاده شود تا هنگام خرابی محصول بتوان آنرا تعمیر کرد زیرا لوازم جانبی این محصولات در بازار موجود است و قابلیت تعمییر دارند و باید توجه کرد که نمونه تقلبی آن هم در بازار یافت می شود که کیفت مناسبی را ندارند و یک بار مصرف هستند به همین خاطر نباید فریب رنگ و ظاهر اسباب بازی های کنترلی را خرد . آشنایی با اسباب بازی های کنترلی
ماشین‌های کنترلی به طور کلی شامل دو دسته: ماشین‌های کنترلی الکتریکی و ماشین‌های کنترلی بنزینی می باشند این دو دسته نیز هر کدام کلاس‌های مختلفی مانند: آفرود، آنرود، باگی، باگی آفرود، تراک، دیریفت و ... را دارند. هر کدام از این دو نوع ماشین مزایا و معایب خاص خود را دارند بنابراین نمی‌توان به طور قطعی نوع بهتر را معرفی کرد اما با پیشرفت علم الکترونیک و پیدایش باتری‌های لیپو، ساخت و عرضه ماشین‌های کنترلی الکتریکی بسیار زیاد شده و در ستاپهای مختلف تولید و عرضه می‌شوند و هر کدام علاقه‌مندان به خود را دارند.
علاوه بر سرعت و قدرت این ماشین ها و عبور از مسیر های سخت که دو عامل اصلی در طراحی این نوع ماشین ها به حساب می آیند امروزه علاقه زیاد مشتریان هم در طراحی این ماشین ها نقش بسزایی دارد که هر فرد بر اساس سلیقه خود می تواند انتخابی شایسته داشته باشد. امروزه اسباب بازی های کنترلی بسیار متنوعی وجود دارد. هریک از این اسباب بازی ها ظاهر و ویژگی های خاصی دارند، اما با این وجود عملکرد های کنترلی در تمام آن ها تقریبا یکسان است.
به عبارت دیگر، تمام وسایلی که توسط کنترل کننده های رادیویی هدایت می شوند اساسا یک اصل مشترک دارند، تا جایی که در هنگام اجرا تفاوت هایی حاصل می شود و آن ها را در راستای کاربری های معین به پیش می برد. اسباب بازی های کنترلی هر یک به نحوی ساخته شده به عنوان مثال یک ماشین کنترلی نمی تواند پرواز کند و یا مثل یک قایق کنترلی روی آب شناور باشد.
اجزای اصلی اسباب بازی های کنترلی
در تمام اسباب بازی های کنترلی برای عملکرد دقیق، اسباب بازی مورد نظرباید به چهار قطعه فرستنده، گیرنده، موتور الکتریکی و منبع برق تجهیز شود تا بتواند کارایی لازم را داشته باشد.
در ماشین های کنترلی، هواپیما های کنترلی و قایق های کنترلی که همگی به عنوان اسباب بازی هایی با قابلیت کنترل از راه دور شناخته می شوند، دستگاه کنترل از راه دور موجود، وظیفه ارسال امواج رادیویی حاوی دستورات را برعهده دارد و در ادامه گیرنده که عمدتا از یک آنتن و مدار الکتریکی تشکیل می شود این امواج را دریافت کرده و دستورات را به اسباب بازی اعلام می کند تا به این ترتیب کنترل وسیله در اختیار شما قرار گیرد و بتوانید براحتی آن را هدایت نمایید.
هر اسباب بازی کنترلی حداقل از یک موتور بهره می برد. در نمونه های پیشرفته تر که ساختار پیچیده تری دارند، تعداد موتور ها با توجه به نیاز سیستم می تواند بیشتر باشد. موتور در ماشین های کنترلی باعث چرخش چرخ ها می شود و در هلی کوپتر کنترلی و قایق های کنترلی هم وظیفه چرخاندن ملخک ها را بر عهده دارد.
منبع انرژی بخش مهمی از اجزای اسباب بازی های کنترلی است که نه تنها از اهمیتی به اندازه سایر اجزا برخوردار است، بلکه در بسیاری از موارد حتی به عنوان مهم ترین قسمت نیز معرفی می شود چرا که این قطعه وظیفه تامین انرژی کل دستگاه را بر عهده دارد و فعالیت سایر قسمت ها به آن بستگی دارد که این منبع انرژی در انواع اسباب بازی های کنترلی می تواند باتری های شارژی، گاز یا حتی بنزین باشد.
عملکرد اسباب بازی های کنترلی
با به کار گرفتن این چهار قطعه در انواع اسباب بازی های کنترلی و عملکرد همزمان آن می توان اسباب بازی را به حرکت در آورد. در گذشته اسباب بازی های کنترلی خیلی ساده بودند و اغلب با سیم عرضه می شد و قدرت مانور پایینی داشتند اما امروزه دستگاه کنترل از راه دوری که به همراه این گونه وسایل ارائه می شود، دارای چندین دکمه و عملکرد می باشد که هیجان بازی با این نوع اسباب بازی ها را به مراتب بالاتر برده است. حرکت به طرفین، افزایش یا کاهش سرعت دستگاه را براحتی می توانید کنترل کنید و حتی در سنین پایین تر این موضوع می تواند جنبه آموزشی هم داشته باشد. علاوه بر این، کنترل های فرستنده به شکل فرمان یا پدال هم عرضه می شود و معمولا منبع انرژی آن ها یک باتری ۹ ولتی است. بدون این باتری عملا فرستنده شما قادر نیست امواج رادیویی را به سمت گیرنده ارسال کند و در نتیجه حرکتی انجام شود.
زمانی که هواپیما، قایق و یا ماشین کنترلی امواج ارسال شده را دریافت می کند، آن ها را به مدار اصلی انتقال داده تا دستورات لازم استخراج شود و در اختیار موتور ها قرار گیرد. موتور ها نیز با توجه به این دستورات عملیات مورد نظر برای انجام خواسته شما را انجام می دهند.
چگونگی اجرای حرکت های دلخواه
چند رابط الکتریکی تعبیه شده در دستگاه کنترل از راه دور با لمس یکدیگر و هنگامی که برخورد بین دو یا چند رابط با موفقیت انجام می شود می توان گفت یک چرخه کامل شکل گرفته است در ادامه این چرخش به یک پین مشخص متصل می شود و پالس الکتریکی حاصل از آن از طریق فرستنده ارسال می شوددر اسباب بازی های کنترلی نوع حرکت بر اساس تعداد پالس های الکتریکی تعریف می شود. به عنوان مثال در یک ماشین مسابقه ای کنترلی ۱۶ پالس به حرکت رو به جلو منتهی می شود، و ۴۰ پالس به معنای حرکت در جهت عقب است. در این بین نباید نقش مدار یکپارچه (IC) موجود در اسباب بازی کنترلی را نادیده گرفت ، قطعه ای که وظیفه رمزگشایی سیگنال های دریافتی و تعیین تعداد پالس ها را بر عهده دارد، و دستورات نهایی را به موتور ها انتقال می دهد.
بررسی انواع ماشین های کنترلی
گفته شد که ماشین های کنترلی انواع مختلفی دارد که به برسی سطحی چند نوع از آنها می پردازیم. ماشین‌هایی که به عنوان آفرود شناخته می شوند برای قدرت و حرکت بر روی تپه و موانع طراحی شده‌اند.این ماشین‌ها دارای شاسی بلند، کمک فنرهای قوی و لاستیک‌هایی با قطر و گام بیشتر هستند.
ماشین های آنرود طراحی شان به گونه‌ای است که فقط قدرت حرکت بر روی سطوح صاف مانند جاده را دارند و ماشین کنترلی باگی که با بدنه کشیده‌تر، لاستیک‌هایی با قطر کمتر و شاسی خوابیده در واقع برای سرعت بیشتر، طراحی شده‌اند نه قدرت. با توجه به سرعت بالای این نوع از ماشین‌ها، می‌توان از آنها در سطوح صاف و هموار استفاده کرد.
ماشینهای دو منظوره باگی آفرود گه طراحی این نوع ماشین‌ها به گونه‌ ایست که هم قابلیت باگی (سرعت) و هم قابلیت آفرود (قدرت) را دارند به همین دلیل شاسی متوسط و چرخ‌ها و سیستم گیربکس و کمک فنر به گونه‌ایست که ماشین هم از سرعت قابل قبولی برخوردار باشد و هم دارای قدرت خوبی باشد و ماشین های کنترلی دیریفت که این نوع ماشین‌ها دقیقا بگونه‌ای طراحی شده‌اند که مناسب برای انجام حرکات نمایشی بر روی سطوح بسیار صاف مانند آسفالت یا سالن‌های ورزشی باشند. همین مزیت در ساخت و طراحی باعث شده است که می توان به راحتی در سر پیچ‌ها با آنها چرخید و حرکات نمایشی انجام داد و در اخر هم به ماشین های کنترلی اسباب بازی می پردازیم که سرعت و قدرت کمتری دارند به همین دلیل نوع ساخت و طراحی آنها مناسب برای سنین ۳ تا ۱۰ سال است و قیمت این نوع در مقایسه با سایر مدل‌ها بسیار ارزان‌تر است.