۱۰ غذا برای رشد و سلامت کودکان
کودکان در سنین ۲ تا ۱۲ سال، به سرعت رشد می کنند و نیاز به تغذیه صحیح دارند. در طی سال های رشد غذاهایی که پروتئین، کلسیم، آهن و ویتامین ها را تأمین می کنند برای سال های رشد کودکان مناسب هستند. بدون این مواد ممکن است دچار انسداد شوند و در مواردی به رشد مهارت های ذهنی و حرکتی کودکان نیز آسیب هایی وارد می شود. این مواد مغذی در گروه های اصلی غذایی از جمله، غلات، میوه ها، سبزیجات، لبنیات و غذاهای پروتئینی وجود دارند. به طور کلی انتخاب های زیادی برای تهیه غذای کودک وجود دارد اما ما در این مقاله به ۱۰ رژیم غذایی اشاره می کنیم.
۱. میوه و سبزیجات با رنگ روشن
شامل هویج، کدو تنبل، سیبزمینی شیرین، گوجه فرنگی و پاپایا می شود. دلیل اینکه به شما پیشنهاد این میوه ها و سبزیجات را می دهیم این است که حاوی مقادیر بسیار از کاروتن و سایر کاروتنوئید ها می باشد که برای تولید ویتامین A در بدن کاربرد دارد. ویتامین A برای داشتن پوست و بینایی مناسب و تولید بافت های آسیب دیده در بدن بسیار مفید می باشد.
طرز تهیه: انواع سبزیجات را خورد کرده و آنها را همراه با سس پنیر، سالسا و یا حمص( این خوراک از نخود پخته، روغن زیتون، ارده، آبلیمو و سیر له شده درست میشود. ) بخار پز کنید.
۲. کلم بروکلی
این ماده غذایی حاوی مواد مغذی است که باعث بهبود عملکرد چشم می شود و به خاطر وجود منابع زیاد فیبر کمک بسیاری به هضم غذا می کند و از یبوست جلوگیری می کند.
طرز تهیه: از کلم بروکلی می توانید در سالاد استفاده یا می توانید آنها را قطعه قطعه کنید و در انواع سس پنیری و یا سس کنجد غوطه ور کنید. در پیتزا و املت نیز طعم خوشایندی در کنار دیگر مواد غذایی ایجاد می کند.
۳. انواع توت ها
توت فرنگی و زغال اخته سرشار از ویتامین C، آنتی اکسیدان ها و فیتو شیمیایی ها هستند. آنها سلول های سالم را از آسیب محافظت و سیستم ایمنی بدن را تقویت می کنند.
طرز تهیه: انواع توت ها را می توانید بر روی ماست، بستنی، پنکیک و غلات استفاده کنید. یک راه بسیار ساده نیز برای درست کردن پنکیک زغال اخته وجود دارد، که شما می توانید در آخر زغال اخته را در مواد اولیه تهیه پنکک اضافه کنید.
۴. کره بادام زمینی
سرشار از چربی های اشباع نشده، انرژی و پروتئین در کودکان است. اما در برخی از برند ها دیده شده که نمک، روغن نخل، شکر و رخی از روغن هیدروژنه استفاده می کنند که البته باعث کاهش کیفیت کره بادام زمینی می شود و ما پیشنهاد می کنیم حتما محتویان روی بسته ها را بخوانید تا بهترین کیفیت را تهیه کنید.
طرز تهیه: شما می توانید کره بادام زمینی را با نان، بیسکوئیت، و یا مستقیما از شیشه میل نمایید. می توانید به همراه بسیتنی و وافل نیز در رژیم غذایی کودکتان قرار دهید.
5. تخم مرغ
تخم مرغ سرشار از پروتئین ها و ویتامین ها هستند و یکی از غنی ترین موادی است که در آن ماده غذایی کولین یافت می شود که در سنین رشد بسیار لازم برای رشد مغز کودکان می باشد.
طرز تهیه: شما می توانید به صورت آب پز، سرخ کرده و یا به صورت املت میل کنید. یا می توانید در سوپ ها، فرنی، برنج، نودل اضافه کنید. حتی در دسر کاستارد نیز می توانید از تخم مرغ استفاده نمایید.
دسر کاستارد:
مواد لازم: شیر ۲ پیمانه شیرینی پزی – نشاسته ذرت ۲ قاشق سوپ خوری – شکر نصف پیمانه – زرده تخم مرغ ۲ عدد
شیر سرد، نشاسته ذرت و شکر را با هم حل کرده، تخم مرغ ها را اضافه کرده و خوب مخلوط می کنیم. سپس روی حرارت ملایم قرار می دهیم و به طور مداوم هم می زنیم تا غلیظ شده و مثل فرنی شود. بعد از این که به غلظت رسید از روی حرارت بر می داریم، وانیل یا هر اسانس دیگری که تمایل داریم به آن اضافه می کنیم و هم می زنیم.
۶. شیر گاو
این ماده غذایی سرشار از کلسیم و فسفر است که به ساخته شدن استخوان ها و ماهیچه ها بسیار مهم می کند. اگر کدکتان هنوز به سن ۲ سال نرسیده است، می توانید از انواع شیر های پر چرب و کم چرب در ریژیم غذایی استفاده نمایید. کودکانی که دارای وزن زیادی نیستند به انواع این مواد برای رشد احتیاج دارند.
طرز تهیه: برای مصرف این ماده غذایی کافیست شما شیر را با انواع غلات و میوه های تازه و یا خشک مخلوط کنید تا انواع اسموتی ها حاضر شود و غذایی بسیار پر فایده را برای کودکانتان آماده نمایید.
۷. پنیر
پنیر نیز منبع پروتئین، کلسیم، فسفر و ویتامین D می باشد.که پنیر هم برای رشد و تقویت استخوان ها بسیار مفید هستند.
طرز تهیه: شاید بعضی از کودکان بوی پنیر را دوست نداشته باشند. پنیر های موزرلا پنیر های آمریکایی و اروپایی عطر و طعم بهتری دارند. می توانید در برش های مربع شکل و یا به صورت رنده شده بر روی نان و سالاد برای کودکان آماده کنید. همچنین می توانید بر روی ماکارونی و برنج سرخ شده پنیر بریزید و برای کودکان سرو کنید.
۸. گوشت
گوشت منبع بسیار قوی از پروتئین و آهن است. که بسیار مورد نیاز کودکان در سنین پایین است. سیستم پشتیبانی بدن را پشتیبانی می کند.
طرز تهیه: شما می توانید برش های نازکی از گوشت را فراهم کنید و به همراه پوره لوبیا، پودر سوخاری، تخم مرغ و یا پوره سیبزمینی مخلوط کنید و غذایی بسیار مقوی را برای فرزندان خود آماده کنید.
(پوره لوبیا=Tofu)
۹. ماهی
ماهی ها سرشار از پروتئین هستند و بسیار به تقویت و استحکام ماهیچه ها و استخوان های کودکان کمک می کند. انواع ماهی قزل آلا، ماهی تن و ساردین دارای مقادیر بسیاری از اسید های چرب یا همان امگا ۳ می باشد که به تقویت چشم، مغز واعصاب بسیار مفید می باشند.
طرز تهیه: شما می توانید ماهی را به همراه خمیر برنج، آرد ذرت و یا خرده نان سبوس دار بپوشانید و غذایی بسیار مقوی را برای فرزندتان آماده کنید.
۱۰. غذا های سبوس دار
فیبر موجود در غذا های سبوس دار به هضم بهتر غذا ها کمک می کند.
درحقیقت از آنجایی که سلولهای مغزی در حال رشد هستند، کمبود اکسیژن باعث ایجاد عوارض برگشت ناپذیری همچون عقبافتادگی ذهنی خواهد شد. این مسئله درمورد ارگانهای دیگر هم صدق میکند؛ برای مثال اگر اکسیژن به کلیهها یا کبد نرسد فرد دچار نارسایی کلیه و کبد میشود یا اگر قلب دچار کمبود اکسیژن شود مشکلات عضلانی پیدا میکند و درنهایت از کار میافتد. کاهش اکسیژن به ارگانهای مختلف بدن بهخصوص مغز، قلب، کلیهها، کبد و دستگاه گوارش آسیب میرساند. زمانی که اکسیژن به سلولهای مغزی نمیرسد فرد ممکن است دچار فلج مغزی شود.
کمبود اکسیژن طیف وسیعی از علائم را ایجاد میکند؛ از بیقراری نوزاد و مشکل در شیر خوردن گرفته تا تشنگی ،آب و هوا و سیاه شدن لبها و انگشتان همگی از این نشانهها به حساب میآیند. درواقع علائم به سن کودک و مدت زمان کمبود اکسیژن بستگی دارد. هرگونه انسداد در راه تنفسی، حفرههای بینی و حبابچههای ریوی در انتهای ریه میتواند از تبادل اکسیژن و دیاکسید کربن جلوگیری کند و درنهایت باعث خفگی شود، البته پایین آمدن سطح اکسیژن خون اگر کم باشد مشکلی ایجاد نمیکند اما اگر از حد بگذرد باعث ایجاد عارضه میشود. حال این عارضه بسته به مدت زمان کمبود اکسیژن و شدت آن متفاوت خواهد بود.
مادران عزیز لطفا در هنگام انتخاب سیسمونی توجه لازم به خرید شیشه شیر را داشته باشید. امروزه شیشه شیر و سر شیشه های متنوعی برای رفع مشکلات نوزادان طراحی و تولید می شوند که در این زمینه از انواع سر شیشه و شیشه شیر های ضد نفخ می توان نامبرد.
علل پریدن شیر به گلوی نوزاد
جریان زیاد شیر مادر
یکی از علل پریدن شیر به گلوی نوزاد هنگام شیر خوردن میتواند جریان زیاد شیر مادر و ورود مقدار زیاد شیر به دهان نوزاد باشد.
برای رفع آن ابتدا چند دقیقه شیرتان را بدوشید و ذخیره کنید و سپس نوزاد را زیر سینه بگذارید و یا این که به پشت بخوابید و فرزندتان را جهت شیر خوردن بر روی سینه خود بگذارید. دلیل این کار نیروی جاذبه زمین است که از سرعت جهش شیرمادر کم می کند و دیگر شیر با سرعت وارد دهان بچه نمی شود.
ریفلاکس
اگر پریدن شیر به گلوی نوزاد با یرگشت آن همراه باشد، احتمالا شیرخوارتان دچار ریفلاکس، یعنی برگشت اسید معده و شیر، به داخل دهان و حلق است. ریفلاکس گاهی باعث می شود که درصدی از شیر و ترشحات وارد ریه کودک شود و احساس خفگی، سرفه و تنگی نفس را به وجود بیاورد.
از جمله مواردی که می تواند در بهبود علایم رفلاکس شیرخوارتان تاثیرگذار باشد، توجه شما مادر گرامی به رژیم غذاییتان و کاهش یا عدم مصرف پروتئین گاوی است (در صورتی که شیرخوار از شیر مادر تغذیه می کند). در ضمن اصلاح شرایط خوابیدن کودک نیز نقش موثری دارد.
باید نوزاد در سطح شیب دار (شیب ملایم ۱۰ تا ۱۵ درجه) و همچنین به صورت طاق باز بخوابد، این موارد از روش های معمولی است که می توان برای کاهش رفلاکس در کودک به کار گرفت. باید توجه داشته باشید در صورتی که رفلاکس کودک به طور مکرر باعث ایجاد تنگی نفس و مشکل در خوردن او می شود، در اولین فرصت به یک متخصص اطفال مراجعه داشته باشید.
عدم هماهنگی حنجره و حلق
از دیگر علل پریدن شیر در گلوی نوزاد میتواند مربوط به هماهنگ نبودن حنجره و حلق باشد . ضمن این که این مساله یک روند تکاملی است و تا شش ماهگی در نوزاد کامل میشود. بنابراین به وجود آمدن این مساله در نوزاد طبیعی به شمار می رود و کودک تا شش ماهگی وقت دارد تا به این تکامل برسد . در صورتی که تا سن یاد شده این روند تکاملی در او صورت نگرفت و شدت پیدا کرد حتما به یک متخصص اطفال مراجعه داشته باشند.
اختلال در راه تنفسی
پریدن شیر به گلوی نوزاد در حین شیرخوردن گاهی به دلیل گرفتگی بینی نوزاد و اشکال در تنفس از راه بینی در موقع شیر خوردن است که در این صورت باید قبل از شیردهی مسیر بینی باز شود( توسط قطره کلرید سدیم).
موقع پریدن شیر به گلوی نوزاد باید چه باید کنیم؟
بهطور کلی توصیه میشود نوزاد را روی یک دست برگردانید و از پشت به میان دو کتفش چندین بار ضربه بزنید. در مورد کودکان بزرگتر هم شاید لازم باشد آنها را در حالت ایستاده قرار دهید، دو مشت خود را روی هم جمع کنید و زیر جناغ سینهشان بگذارید، سپس با نیروی دست به طرف بالا فشار بیاورید.
تجربه یک مادر
سوال: با سلام. دختر 5 ماهه ای دارم که از نوزادی شیر توی گلوش می پرد و الان هم گاهی بیخودی سرفه می کند که دکتر گفته به خاطر این است که آب دهنش می پرد تو گلویش، موقع دارو خوردن هم همین طور است که حتی یک بار بدجور پرید توی گلوش و نفسش بند آمد، این مشکل جدی است؟ لطفا راهنماییم کنید در اینجور مواقع باید چکار کنم؟
پاسخ دکتر علی ناصح، فوقتخصص نوزادان و کودکان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی:
باید به شما مادر گرامی گفت که شیرخوارتان دچار ریفلاکس، یعنی برگشت اسید معده و شیر، به داخل دهان و حلق است. ریفلاکس گاهی باعث می شود که درصدی از شیر و ترشحات وارد ریه کودک شود و احساس خفگی، سرفه و تنگی نفس را به وجود بیاورد. از جمله مواردی که می تواند در بهبود علایم رفلاکس شیرخوارتان تاثیرگذار باشد، توجه شما مادر گرامی به رژیم غذایی تان و کمتر مصرف کردن یا عدم مصرف پروتئین گاوی است (در صورتی که شیرخوار از شیر مادر تغذیه می کند). در ضمن اصلاح شرایط خوابیدن کودک نیز نقش موثری دارد. باید شیرخوار در سطحی شیب دار (شیب ملایم 10 تا 15 درجه) و همچنین به صورت طاق باز بخوابد، این موارد از روش های معمولی است که می توان برای کاهش رفلاکس در کودک به کار گرفت.
شما مادر گرامی باید توجه داشته باشید در صورتی که رفلاکس کودک به طور مکرر باعث ایجاد تنگی نفس و مشکل در خوردن او می شود، با توجه به اینکه نیاز به درمان دارویی و مصرف داروهایی مثل رانیتیدین یا امپرازول است، در اولین فرصت به یک متخصص اطفال مراجعه داشته باشید.
تربیت مربوط به والدین است نه کودکان
مهم ترین کاری که میتوانیم برای فرزند خود انجام دهید این است که یاد بگیریم روی رفتار خود تمرکز کنیم. شاید این گفته در حال حاضر معنای چندانی برای شما نداشته باشد. در واقع ممکن است کاملا توهین آمیز به نظرتان برید و با خود بگویید: (یعنی چه؟ توجهم را از بچه ام بردارم و متوجه خودم کنم! آیا این کار بر خلاف اصول تربیتی نیست؟)
باید بگویم که خیر، این طور نیست . البته منظورم این نیست که فرزند خود را در انتهای فهرست الویت ها قرار دهید، اصلا و ابدا، آنچه می خواهم بگویم این است که اگر بر خود تمرکز کنید رابطه ی سالم تر و شادتری با کل اعضای خانوتده خواهید داشت.
به نظر من اکثر ما در روابط خود از الگویی معیوب پیروی کنیم. البته این بدان معنا نیست که بر روابط ما ایرادی وارد است، بلکه الگو و مدل روابط ماست که مشکل دارد. الگویی که ما در روابط خود استفاده می کنیم به ما می گوید که برای داشتن روابط سالم باید حواس خود را متوجه نیازهای دیگران کنیم، سعی کنیم در خدمت آنها باشیم و آنها ر ا راضی نگه داریم. می دانم که حتی زیر سوال بردن همچین الگویی مخالفت عده ای را بر می انگیزد، اما صبور باشید و من را همراهی کنید.
مسلما در زندگی، بعضی از امور را می توانیم تحت کنترل درآوریم، حال آنکه بر برخی دیگر کنترلی نداریم.حال از خود سوال کنید که صرف صرف انر›ی در مورد موضوعی که نمی توانید کاری درباره آن انجام دهید و هیچ کنترلی بر آن ندارید، چقدر هوشکندانه است؟ پاسخ: این کار چندان عاقلانه نیست. سوال بعد: کودک شما در کدام مقوله می گنجد؟ به عبارت دیگر آیا فرزندتان از آن دسته اموری است که می توانید آن را کنترل کنید یا خیر؟ سوال مشکل تر ایمکه: حتی حتی اگر بتوانید فرزند خود را کنترل کنید، آیا باید این کا را بکنید ؟ آیا معنی تربیت این است؟ اما اگر معنی تربیت این نیست که فرزند خود را کنترل کنیم ، پس چیست؟
واقعا چه کسی خارج از کنترل است؟
فرزندانم هانا و براندون چهار و دو ساله بودند و آن روز از آن شنبه ها بود. من و همسرم جنی جمعه شب تا دیر وقت بیدار ماندیم و این تضمین می کرد که فردا صبح فرزندانمان خیلی زودتر از ما از خواب بیدار شوند. به این ترتیب تعطیلات اخر هفته با گریه و زاری و غرغر بچه ها شروع شد، ناگفته نماند که آنها خیلی ناراحت و پکر بودند.
با عقل پدرانه خود تصمیم گرفتم که همه را بیرون ببرم. قرار شد برای صبحانه به وافل هاوس برویم. اولین وافل هاوس بیش از حد شلوغ بود. اما خوشبختانه از این رستوران در حومه آتالانتا کم نبود. دوباره سوار ماشین شدیم. کمربند ایمنی بچه ها را بستیم و با قول شربت افرا ناله های نا امیدی را خاموش و کمی جلوتر روبروی رستوران بعدی توقف کردیم.صف این یکی هم درست مثل قبلی طولانی بود.
اما دیگر نمی توانستیم بچه ها را داخل ماشین کنیم ، بنا براین تصمیم گرفتیم در صف انتظظار بایستیم. خوشبختانه مدیریت رستوران این موارد را پیش بینی کرده بود و کاغذ و مداد شمعی در اختیار کودکان قرار می داد. به این ترتیب من و همسرم هم می توانستیم گپ خودمانی داشته باشیم و در این میان سرمان بی کلاه نماند.
گویا پیش بینی و تدبیر رستوران به اینجا ختم نمی شد، چون در این اثنا چشمم به تابلویی افتاد و متوجه شدم که کودکان به ازای هر نقاشی یک کلاه کاغذی درست مثل کلاه آشپز رستوران و یک شیرینی مجانی دریافت می کنند. درست است بعضی وقت ها زندگی شیرین می شود. بچه ها نقاشی می کردند و من و همسرم هم باهم صحبت می کردیم . زمان مثل باد گذشت وتا به خودمان آمدیم پشت میز نشسته بودیم، همسر و دخترم در یک طرف و من و پسرم هم در طرف دیگر. پیش خدمت ها کلاه کاغذی بچه ها را آوردند و من یکی از آنها را روی سرم گذاشتم.
پشت میز که نشسته بودم احساس خوبی داشتم اما بچه ها تمام روز چیزی نخرده بودند و طبیعی است که بچه گرسنه ای که جز انتظار کشیدن کار دیگه ای ندارد بی تابی کند. دختر چهار ساله ام با این موضوع کنار آمد و جز شکایت های گاه و بی گاه اذیت دیگری نداشت. اما براندون دوساله بود و احتمالا شما معنی دوساله بودن را خوب می فهمید. وقتی دو ساله ها با شکم گرسنه مرتب از ماشین پیاده و دوباره سوار شوند و جز وعده خشک و خالی چیزی نخورند دیگر، صدایت را پایین بیاور یا مثل یک پسر بزرگ حرف بزن سرشان نمی شود. در آن لحظه او نمیدانست همراهی با پدر یعنی چه و فکر کردن به یک صبحانه خانوادگی چندان لذت بخش نبوئ.
من مشاور ازدواج و خانواده بودم و در زمیمه بهبود روابط به دیگران آموز. می دادم. می دانستم چگونه خودم را کنترل کنم و از کوره در نروم. آنقدر سرم می شد که واکنشی نشان ندهم و به فریاد و خشونت متوسل نشوم. می توانستم در مواجهه با اوج گیری تنش، خونسردی خود را حقظ کنم اما ناگهان پسرم چنگالش را به زمین پرت کرد و خویشتن داری من کمتر و کمتر شد.
چمگال صدای بلند ایجاد کرد و همه به طرف ما برگشتند. حتی بعضی از آنها با انگشت به ما اشاره می کردند و آهسته چیزی می گفتند نگاهی به همسرم و دختر نمونه ام انداختم که کنار هم نشسته بودند. همیشه بین والدینی که چند فرزند دارند قانون نانوشته ای حاکم است که می گوید؛ ( هر کس که کنار تو نشسته، تحت مراقبت تو قرار دارد) در حالی که زنان خانوتده من از همکاری فرشته وار همدیگر لذت می بردند من و پسرم در شرف جنگ جهانی سوم بودیم.
هیچ چیز نمی توانست او را آرام کند، هیچ چیز نمی توانست مانع قسقرقهای آنچنانی او شود. بالاخره شیرینی وافل از راه رسید و من تصور کردم که آتش جنگ به همسن زودی فروکش خواهد کرد. بعد شروع به بریدن شیرینی به تکه های کوچک تر کردم اما او دوست نداشت شیرینی اش تکه تکه شود. شاید دوست داشت آن را یک جا در دست بگیرد و بخورد .نمی دانم! تنها چیزی که در آن لحظه می دانستم این بود که کم کم داشتم از کوره به در میرفتم.
من در زمینه ارتباط انسانی تخصص داشتم و در نظر داشتم روزی کتابی با عنوان (تربیت بدون فریاد) بنویسم. آیا باید اجازه می دادم کئدک دئ ساله کنترل من را به دست بگیرد؟ حتما همین طور فکر می کنید. باید بپویم که پرتاب چنگال با چنان واکنشی رو برو شد که پسرم از خود پرسید اگر شیرینی، بشقاب و اشیاء دیگر را روی زمین بندازم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ممکن است پدر خونسردی اش را از دست بدهدو عصبانی شود! این دقیقا همان چیزی بود که اتفاق افتاد.
با دستپاچگی از افرادی که شربت روی پایشان ریخته بود عذر خواهی کردم و براندون را از صندلی اش بلند کردم . بعد به خاطر آنکه پای براندون به سر آقایی که پشت سر ما نشسته بود، خرد از او معذرت خواهی کردم و سرانجام مثل برق و باد از رستوران بیرون زدم.
پسرم مرتب فریاد می زد، لگد می پراند و مرا می زد و مردم هم به ما خیره شده بودند. من که خون خونم را می خورد چنان در را باز کردم که دیوارهای شیشه ای ب لرزه در آمد . لرزش شیشه ها توجه همه را به سوی ما جلب کرد . در پیاده رو ایستاده بودم، سر پسرم فریاد می زدم. کلمات قلمبه سلمبه می گفتم. سوالات انرزگونه می پرسیدم ؤ سینه ام را جلو داده بودم و با انگشت به او خطاب می کردم و پسر بچه ای که قدش به یک متر هم نمی رسید تهدید می کردم. عجب مرد بزرگی بودم!
سرانجام این صحنه به نحوی تمام شد و من و براندون سر جای خود برگشتیم تا صبحانه خانوادگی دلچسب خود را تمام کنیم. آن رو به رو جنی، همسر دوست داشتنی و وفادارم نشسته بود. به نظرم می خواست برای دلگرمی و حمایت من چیزی بگوید، اما نتوانست جلوی خنده تمسخر آمیزش را بگیرد. مانند آتش فشانی بودم که برای منفجر شدن دنبال بهانه می گشت.
با تندی گفتم: چیه؟
(کلاهی که روی سرته خیلی بامزس)
تازه این موقع بود که متوجه شدم هنوز هنوز کلاه کاغذی روی سرم است. تمام این صحنه با یک کلاه مسخره روی سر مرد نادانی رخ داده بود که می خواست حرفش را جدی بگیرند.
بزرگ ترین دشمن والدین
حقیقت این است که بدون کلاه هم کار من احمقانه به نظر می رسید . از کوره در رقتن من به اندازه کافی تحمقانه بود. در ولقع آنجا که پای روابط ایده آل در میان است، این نوع واکنش هیجانی بدترین دشمن ماست.
در جایگاه والدین، بزرگترین مشکل ما تلوزیون و تاثیرات منفی آن نیست، حتی مواد مخدر و مشروبات الکلی هم نیست، بزرگترین مشکل ما واکنش های هیجانی ماست.
به همین دلیل مهم ترین کاری که می توانیم برای فرزندمان انجام دهیم این است که بر خود تمرکز کنیم، نه بر آنها. به جای آنکه سعی کنیم با اضطراب کودک خود را کنترل کنیم. بهتر است ببینیم چه چیزی را می توانیم کنترل کنیم: فرو نشاندن واکنش های نسنجیده و احساسی خود.
به چه دلیل واکنش های آنی تا این اندازه آسیب زا هستند؟ وقتی احساسی عمل می کنید پس رفت می کنید. من به این نتیجه رسیدم که با فریاد زدن، تهدید کردن و ترساندن می توان سرانجام کودک را به تسلیم و اطاعت وادار کرد اما به چه قیمتی؟ من می توانستم در رستوران با فریاد فرزندم را وادار به فرکانبرداری کنم اما اگر به عنوان یک پدر دایم متوسل به تهدید شوم ارتباط من و فرزندم چگونه پیش خواهد رفت؟
اگر می خواهیم با نفوذ و تاثیرگذار باشیم ابتدا باید خود را تحت کنترل در آوریم، تنها در این صورت است که می توانیم پاسخ رفتاری خود را انتخاب کنیم و صرف نظر از رفتار فرزندمان، تصمیم بگیریم چگونه رفتار کنیم.
ما هیجانی بدتر از عجز و سردرگمی نمیشناسیم. ما می توانیم ترس، خستگی، نگرانی یا خشم را تحمل کنیم اما هیچ چیز مانند درماندگی و سردرگمی مارا از پا نمی اندازد، مانع ادامه کارمان نمی شود و مارا دچار خشم نمی کند. وقتی احساس می کنیم نمی توانیم با شرایط کنار بیاییم، آن را کنترل کنیم یا آنچه را که باید انجام دهیم به پایان برسانیم، احساس سردرگمی می کنیم . وقتی احساس می کنیم که حتی اگر خسته و ناراحت هم نبودیم، باز نمی توانستیم مانع افتادن بشقاب ها بشویم، دچار ترسی وصف ناپپپذیر می شویم. وقتی احساس می کنیم شرایطی را بیش از اندازه تحمل کردیم آن وقت است که فقط به تسلییم شدن فکر می کنیم.
من درباره احساسی که اغلب ما والدین تجربه می کنیم، تعریفی بهتر از عجز و سردرگمی ندارم. درست است، اغلب اوقات احساس عجز و درماندگی می کنیم، احساس می کنیم بیش از توانمان تحت فشار قرار داریم، بیش از آنچه باید خود را متعهد ساخته ایم، آمادگی لازم را نداریم و آنطور که باید با ما همدلی و از ما قدر دانی نمی شود، این یعنی عجز و سردرگمی. در نتیجه احساس آزاردهنده بی کفایتی مانند خوره به جان ما می افتد. ما فقط احساس نمی کنیم که والدین بدی هستیم، بلکه خود را بازنده و ناموفق نیز می انگاریم.
والدین احساس می کنند بیش از اندازه تحت فشارند، بیش از اندازه مسیولند، آمادگی لازم را ندارند و آنطور که باید از آنها قدردانی نمی شود.
متاسفانه نقش ما به عنوان یک والد به بخشی از زندگی مربوط می شود که شکست و قصور در آن روا نیست. اگر در زندگی زمینه ای وجود داشته باشد که لزوم موفقیت در آن را قطعی بدانیم، آن زمینه، تربیت فرزند است. اهمیت ارتباط با فرزندان، توجه و مداخله در زندگی آنها و الویت خانواده دایما به ما گوش زد می شود. مجلات پر از مقالاتی هستند که تازه ترین راهکارها و توصیه های تربیتی را در اختیار خانواده ها قرار می دهند. پژوهش ها پیوسته تاثیرات تربیت منفی را نشان می دهند. نهادهای مذهبی همواره لزوم تقدم و الویت خانواده را بر امور دیگر یاد آور میشوند. اما نتیجه تمام این فشارها، احساس ترس و بی کفایتی بیشتر است.
این پیام بیشتر از همه ما را تحت فشار قرار می دهد ، عملکرد و رفتار ما در جایگاه والدین در سر تا سر تاریخ طنین انداز خواهد شد. ما در حال تربیت نسل آینده ایم و آنها یا پیشرفت و موفقیت های گذشته را تداوم خواهند بخشید یا آن را از بین خواهند برد.
با این حساب آیا احساس درماندگی نمی کنید؟
تربیت امری است جدی، مخاطرات آن به غایت سنگین و بهای شکست و قصور در آن در تصور نمی گنجد. می دانم چه بار سنگینی را بر دوش خود احساس می کنید. شاید از خود بپرسید که آیا من تنها کسی هستم که احساس بی کفایتی یا حتی بی عرضگی می کنم؟
شاید از خود سوال کنید: آیا تربیت فرزند باید مشکل باشد؟ پاسخ شما هم مثبت است هم منفی. بله، تربیت کار دشواری است و باید چنین باشد.
زیانبارترین دروغ درباره تربیت
دلیل اینکه تا این حد احساس در ماندگی می کنیم این است که می خواهیم الگویی غیر ممکن را دنبال کنیم. این زیانبارترین الگو درباره تربیت است که ما به جای فرزندمان مسئول هستیم.
می دانیم که حتی زیر سوال بردن چنین کفته ای مسخره به نظر می رسد، چه در جواب خواهید گفت:(البته که من مسئول بچه هایم هستم... در غیر این صورت چه کسه دیگری می تواند باشد؟)
بیبینید، اکثر مردم تربیت را اینطور تعریف می کنند : وظیفه والدین است که فرزندان خود را طوری بار آورند که درست فکر کنند، درست احساس کنند و مهم تر از همه درست رفتار رفتار کنند. این وظیفه ماست که فرزندان خوبی تربیت کنیم. البته این تعریف صحیح اس، این طور نیست؟ خیر این طور نیست.
اما آنچه واقعا اهمیت دارد این است که مسئولیت ما نسبت به فرزندانمان بسیار سنگین تر از مسئولیتی است که به جای آنها بر عهده داریم. ما خیلی کمتر از آن چیزی که همواره به ما گفته می شود، به جای فرزندمان مسئولیم، اما خیلی بیشتر از آنچه تصور می کنیم، نسبت به آنها مسئولیت داریم.
اگر واقعا به جای فرزندمان مسئول باشم ، در این صورت با مشکل بزرگی رو برو خواهیم بود. چفدر طول کشید تا متوجه شدید فرزندتان خود صاحب فکر و اندیشه است؟ از همان ابتدا فرزندان ما دست به انتخاب می زننند این بخشی از رشد و در واقع خود رشد است . فرزندان ما از همان طفولیت برای تصمیم گیری درباره آنچه می خواهند انجام بدهند یا ندهند به تدریج توانایی های طبیعی خود را به کار می برند. آنها کم کم خود امتخاب می کنند که چگونه احساس کنند، چگونه بیاندیشند و چگونه رفتار کنند.
آنها بی هیچ دلیل خاصی تصمیم می گیرند متفاوت از خواسته ما رفتار کنند: آنها می خواهند در مغازه فریاد بزنند و جیغ بکشند. تصمیم می گیرند که تکالیف خود را انجام ندهندؤ تصمیم می گیرند حکومت نظامی را لغو کنند و مقررات ما رو نادیده بگیرند یا در یک رستوران پر ازدحام شیرینی ها را روی زمین پرت کنند!
اگر شما خود را به جای فرزندان مسئول بدانید، آنگاه باید فکر کنید که چگونه آنها را برنامه ریزی کنید تا (درست) تصمیم بگیرند. در ضمن باید این کار را سریع انجام دهید. شما باید ترفندهایی یاد بگیرید که آنها را مجبور کند طبق تعریف شما (درست) فکر کنند، درست احساس کنند و درست رفتار کنند.
اگر شما خود را کاملا مسئول بدانید مه فرزندتلن را با زور به سوی خوب بودن سوق دهید، آنگاه کاملا کاملا جا دارد که برنامه یا ساختاری نظام مند هم برای این کار در نظر بگیرید. هر چند این روش موجب می شود والدین خود را مهم و مسلط احساس کنند، اما کودکان احساس ضعف و بی کفایتی می کنند.
این حقیقت که فرزندان ما به عنوان انسانهای خودگردان، از قدرت انتخاب بر خوردارند، حتی بهترین برنامه های اطاعت آموزی را کنار می زند. در الگوی تسلیم و اطاعت کودکان خیلی زود متوجه می شوند که هیچ برگ برنده ای در دست ندارند. از این رو برای تخفیف نگرانی والدینشان یا روحیه تصمیم گیری را در خود می کشند یا در مقابل اقتدار والدین طغیان می کنند.
گره کور الگوی (مسئول بودن به جای کودک)در همین جاست . والدین فرزندان خود را درست شکل می دهند یا شکست می خورند. کودکان یا از برنامه والدین پیروی می کنند، فردیت خود را فدا می سازند و ( فرزندی می شوند که دیگر نباید نگران آنها باشیم۹ یا در مقابل روش ما طغیان می کنند و از برنامه ما پیروی نمی کنند. اما بلاید بدانیم در چنین نظامی فرزند ما همواره درست رفتار کند در واقع ما از او یک آدم اهنی ساخته ایم. او دقیقا کاری را انجام می دهد که برای آن برنامه ریزی شده است. اما اگر بخواهد خودش فکر کند و دست به عمل بزند در این صورت یک شورشی و یاغی بار آورده ایم.
راه های بهتری هم وجود دارد
باید راه دیگری هم وجود داشته باشد، راهی که بدون به عهده گرفتن مسئولیت کامل زندگیفرزندمان به سلطه و نفوذ عمیق خود بر زندگی آنها آری بگوییم. راهی که بدون توسل به برنامه ریزی و اعمال فشار عمیق خود بر زندگی آنها آری بگوییم. راهی که بدون توسل به برنامه ریزی و اعمال فشار تاثیری شگرف بر زندگی کودک بگذارد. من این گزینه سوم را ( تربیت بدون فریاد ) می نامم، زیرا این روش تاکید فوق العاده ای بر نگرانی والدین و فرو نشاندن آن دارد.
درست است که همه ما سر فرزند خود فریاد نمی زنیم اما همه درگیر واکنش های احساسی و نسنجیده هستیم. ممکن است فریاد بکشیم، خشونت به خرج بدهیم، با سیاست کودک را وادار به رفتار دلخواه خود کنیم، او را نادیده بگیریم، از او فاصله بگیریم یا حتی محبت خود را از او دریغ کنیم. تمام این مثال ها از جمله واکنش های احساسی به شمار می روند.
تر بیت بدون فریاد می گوید: تنها راه حفظ سلطه و نفوذ بر فرزندمان این است که بر خود مسلط بایم.
شما باید کنترل اموری را در دست بگیرید که قابل کنترل هستند و این اولین و شاید آخرین قدمی است که باید بردارید. شما نسبت به فرزند، همسر، دوستان و اعضای فامیل مسئول هستید. طرز فکر، احساس و رفتار شما نسبت به آنها، بر آنها تاثیر می گذارد.
این را باید به خود بگوییم که: مسئولیت من نسبت به فرزندم این است که، صرف نظر از رفتار او، مراقب رفتار خود باشیم.
در اینجا، شما در کانون توجه قرار می گیرید، زیرا در نهایت تنها کسی را که می توانید کنترل کنید خودتان هستید. اگر اطمینان حاصل کنید که حتی در صورت بد رفتاری فرزندتان ، رفتار شما صحیح خواهد بود، در آن صورت احتمال آنکه در هر موقعیتی تاثیری مثبت اعمال کنید بیشتر خواهد شد. حال هر موقعیتی که باشد و معنی تربیت بدون فریاد همین است.زمانی که توجه خود را به درون متمرکز می کنید همواره بیش از آنچه در نظر دارید، خود را می شناسید، مثلا متوجه می شوید که چه هنگام عقربه هیجانات شما از حد مجاز می گذرد و امید دارید دیگران شما را به آن حد نرسانند یا در می یابید چه مقدار از درس هایی را که سعی دارید به فرزندتان بیاموزید، خود هنوز فرا نگرفته اید. تمرکز بر خود سفری خودخواهانه نیست، بلکه کشف زمینه هایی است که هنوز در آن نیاز به رشد دارید . معنی تربیت بدون فریاد این است: بصیرت و آگاهی نسبت به رشد و تکامل مستمر خود، طوری که بتوانید فرزندتان را نیز در مسیر رشدشان هدایت کنید.
منبع: کتاب تربیت بدون فریاد
نویسنده: هال ادوارد رانکل
مترجم: اکرم کرمیا
انتشارات: کتابهای دانه
نقش واکر در راه رفتن کودکان
روزهای ابتدایی که کودک راه می رود برای خانواده ها بسیار جذاب و لذت بخش است. والدین با دیدن راه رفتن فرزندشان ذوق و شوقی دارند که روز به روز بیشتر هم می شود. کودکان زمان تاتی کردن قدمهایی که برمی دارد بسیار سست است و هر لحظه ممکن است به زمین بخورد و این لحظات برای همیشه در خاطر پدر و مادر می ماند. اما عدم تعادل کودک باعث نگرانیه خانواده ها می شود زیرا کودک مرتب زمین می خورد و این زمین خوردن ها ممکن است بسیار خطر آفرین باشد. پدر و مادر وظیفه دارند که در هنگام راه رفتن به کودک خود کمک کنند و همراه او باشند تا کودکان با اطمینان خاطر بیشتری قدم بر دارند. راه رفتن کودک هر چه قدر متزلزل و به صورت تاتی تاتی انجام شود، ولی همین شروع اعتماد به نفس کودک را بالا می برد و او را در معرض آموزش قرار میدهد. از آنجایی که خانوادهها امکان این را ندارند که مدام دنبال کودک بروند و او را در راه رفتن یاری کنند همچنین راه رفتن کودک به تنهایی ممکن است خطر آفرین باشد، بهتر است از یک وسیله به نام واکر استفاده کرد.
که علاوه بر کمک، او را سرگرم نیز می کند. واکر مناسب، کودک را تشویق میکند تا بیشتر تمرین کند و زودتر و بهتر راه رفتن را یاد بگیرد این وسیله فشار آوردن به پای کودک را به حداقل می رساند و کودک با تکیه دادن به آن خیلی راحت تر قدم برمی دارد اشتیاق او برای راه رفتن بیشتر می شود و همچنین خطرات احتمالی که کودک در معرض آن قرار دارد کاهش پیدا می کند.
زمان استفاده کودکان از واکر
زمانی که کودک توانست سرش را کاملا نگه دارد و پاهایش را لمس کند می تواند از واکر استفاده کند ولی این شرایط بسته به جثه و شرایط فیزیکی کودک متفاوت است. در واقع راه رفتن نشانه سلامتی فیزیکی کودک است و هنگامی که کودک شروع به ایستادن می کند و سعی دارد که حرکت کند و در نهایت موفق می شود که گام بر دارد، خانواده ها از دیدن سلامت و بزرگ تر شدن فرزندشان لذت می برند. واکرها برای کودکان ۶ تا ۱۸ ماه طراحی شده اند. هنگامی که کودک توانایی نشستن را پیدا می کند و می تواند چهار دست و پا راه برود و روی پای خود بایستد استفاده از واکر برای او مناسب است. اما باید به این نکته توجه کرد که بهترین زمان استفاده از واکر به طور میانگین از ۹ ماهگی است. بچه هایی که راحت تر قادرند راه بروند نیازی به استفاده از واکر ندارند.
استفاده از واکر چه تاثیری دارد؟
کودک بالاخره راه رفتن را یاد می گیرد اما مدت زمان یادگیری در کودکان متفاوت است. با استفاده از واکر سرعت راه رفتن کودک بالا رفته و به او این اطمینان خاطر را می دهد که خودش می تواند راه برود و کسی به او کمک نمی کند. همین امر به کودک شوق بیشتری می دهد و اعتماد به نفس او را بالا می برد و استرس ناشی از افتادن کودک بر روی لوازم خانه و افتادن بر روی زمین را در والدین به میزان قابل توجهی کاهش می دهد.
جالب است بدانید که کمک به راه رفتن از زمان های قدیم بوده است وسیلهای به نام واکر در گذشته هم مورد استفاده قرار می گرفته اما امروزه شکل آنتغییر کرده و متنوع تر عرضه می گردد
مزایای واکر نسبت به روروئک
بالا بردن اعتماد به نفس کودک
افزایش سرعت راه رفتن
قابل حمل و استفاده آسان
تنوع در طراحی
به عنوان اسباب بازی هم قابل استفاده می باشد(موزیکال، آموزشی و ...)
کاهش آسیب به لگن و پای کودک هنگام استفاده از واکر.
فواید استفاده از واکر
کودک نوپا با استفاده از واکر می تواند بدون نیاز به کمک والدین در محیط خانه راه برود . با تقویت ماهیچه های پا و آمادگی کودک، او آموزش می بیند که در همان ابتدای کودکی مستقل باشد.
همچنین قابل ذکر است که امروزه واکر ها صرفاً برای راه رفتن طراحی نشده اند و بسیار متنوع و در شکل های مختلفی در بازار عرضه میشود.
گنجاندن بازی های سرگرم کننده و موزیکال بودن واکرها میتواند برای کودکان جذاب باشد و کودک را ساعت ها مشغول کند و به والدین این فرصت را بدهد تا به انجام کارهای خود برسند. ویژگی های متنوع واکرها آنها را اقتصادی تر کرده و دوره استفاده از آنها را بالاتر برده به گونه ای که هم قبل و هم بعد از راه رفتن برای کودک قابل استفاده می باشد.
خطرات استفاده از واکر
استفاده از واکر هم به تنهایی باعث نمی شود که تمامی خطرات از بین رفته و کودک در امنیت کامل گام بردارد. از آنجایی که واکر سرعت حرکت کودکان را بالاتر می برد ممکن است در هنگام حرکت زمین خورده و آسیب جدی ببیند پس بهتر است هنگامی که کودک از واکر استفاده می کند محیط را برای او ایمن کنید و از رسیدن کودک به مکان های خطرناک جلوگیری کرده وترجیحاً زمانی از واکر برای کودک خود استفاده کنید که حواستان به او باشد و بتوانید از او مراقبت کنید. دسترسی به آشپزخانه و راه پله ها را برای کودک محدود کنید و نقاط تیز میزها و مبل ها را ایمن نمایید و اطمینان داشته باشید که هیچ چیز به کودک شما آسیب نمی رساند و در روزهای ابتدایی استفاده کودک از واکر او را تنها نگذارید در مناطق مسطح واکر را در اختیار کودک قرار داده و مراقب باشید سیم های برق در مسیر او قرار نداشته باشند.
مشخصات واکر
واکرها در انواع و شکل های مختلفی در بازار عرضه میشود سه یا چهار چرخ بودن آنها وجه مشترکی است که در تمامی واکر ها وجود دارد .یک دسته که تکیه گاه کودک است شاکله اصلی واکر را تشکیل می دهد.
واکرها میتوانند از جنس چوب فلز و یا پلاستیک باشد ولی به دلیل تنوعی که استفاده از پلاستیک دارد عمدتاً واکرها از این جنس انتخاب می شوند. افزودن قابلیت های سرگرم کننده و جانبی بر روی واکرها این وسیله را به یک اسباب بازی تبدیل کرده که در هر زمان برای کودک قابل استفاده باشد و جذابیت خود را از دست ندهد قرار دادن جعبه اسباب بازی، موزیکال بودن و بازی های فکری و آموزشی تنها می تواند برخی از کارکردهای جانبی آن باشد، علاوه بر اینها برخی از واکرها قابلیت چهارچرخ شدن و ماشین شدن را هم دارند و به عنوان یک وسیله تزئینی در اتاق کودک نیز از آن استفاده می شود.
باید توجه کرد که در خرید واکر ها به مرغوبیت آن توجه نمود از واکر هایی استفاده کنیم که علاوه بر استحکام لازم، خود رنگ بوده و در ساخت آن از مواد شیمیایی استفاده نشده باشد. استفاده از واکر نامناسب علاوه بر خسارات مادی می تواند به کودک شما آسیب بزند پس اصلا به خاطر کمی ارزان تر بودن این انتخاب را دست کم نگیرید.